نفسم "آریا"نفسم "آریا"، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

ツ آریــــــــــــا، لبخند زیبای خدا ツ

سومین سونو ...

1393/11/24 12:30
121 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نانازم قند عسلم محبتبوس

بالاخره اومدم بنویسم انقد تنبل شدم که حد نداره وااااای الانم دارم به زور می نویسم

از کجا شروع کنم؟؟؟؟

خب بزار از روزی که رفتم سونو برات بگم مامانی

روزی که رفتیم سونو 15 بهمن بود ینی سری پیش که دکتر بودم خانم دکتر رحمانپور گفتن که روز 15 بهمن برو سونو و چون سونوی NT بود باید درست همون روز میرفتم با بابایی رفتیم مطب خانم دکتر عظیمی که خیلی خانم خوش اخلاقی!!! هم بود خندونکخطاخندونک دوس داشتیم با بابایی بریم داخل ولی اجازه ندادن قبلا اصلا نرفته بودم مطبش ولی این سری چون دکترم ایشونو معرفی کرده بود و  احتمالا به خاطر دقیق بودن تو کارشون معرفی کرده بودن ...

خلاصه سه بار رفتم داخل چون آب خورده بودم دکتر نمیتونستن کارشونو انجام بدن قه قهه

آخرش گفتن که دیگه از این به بعد من نباید آب بخورم 

خداروشکر همه چیز خوب بود

وقتی پیش خانم دکتر رحمانپور بودم ازشون پرسیدم که این سری تو سونو میتونم صدای قلبتو بشنوم یا نه که خانم دکتر گفتن نه زوده ... ولی وقتی دکتر عظیمی داشتن سونو میکردن یه لحظه صدای قلبت رو گذاشت  وااااااااای من اصلا باورم نمیشد که این صدای قلب فندق من باشه اصلا انتظارشو نداشتم که بشنوم خیلی وقت بود که منتظر همچین لحظه ای بودم خدایا شکرت که صدای قندعسلمو شنیدم ....

16 بهمن هم آزمایشات رو انجام دادیم ...

عکس سونو رو هم برات میزارم مامانم

راستی خوشگلم 3 ماهگیت مبارک البته با 6 روز تاخیر ... تنبل شدم دیگه چکار میشه کرد؟؟متنظر

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)