3 ماهگیت مبارک عشق مامان
لبخند تو تمام تعادل شهر را بر هم می زند
تو بخند
من شهر را دوباره میسازم
ماهگیت مبارک عشق کوچولوی مامان
سلام عشق کوچولوی من آریا جونم
مامان جون ببخشید که وبت رو دیر به دیر آپ میکنم ولی قول میدم از این به بعد زود زود خاطرات رو بنویسم البته تو دفتر خاطراتت همه رو با جزئیات می نویسم ولی اینجا
الان هم فقط اومدم عکس بزارم و برم
عکس آتلیه ات که 2 ماه و 9 روزه بودی
بدون شرح !!!
وقتی با صدای آووووو با مامان صحبت میکنی قربون اون صدات برم من
پسرک جدی و با ابهت من
الهی مامان دورت بگرده عزیزم
فرشته کوچولوی پاک و معصومم تو خواب ناز
گذاشته بودم تو کریر با اویز عروسکیت بازی کنی که اومدم دیدم اینجوری
اینم آریا و دایی جون خونه ی عزیز که مراسم شهادت حضرت رقیه بود
اینم یه خلاصه ای از عکسا
خییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی دوستت داریم مامانی
من و بابایی عاااااااااااااااااااااااشقتیم یکی یه دونه