نفسم "آریا"نفسم "آریا"، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

ツ آریــــــــــــا، لبخند زیبای خدا ツ

سونوی دوم

امروز:    ماه و روزگی فندق تو دل مامانی سلااااااااااااام خوشمزه ی مامان خوبی عزیزدلم؟ خداروشکر من و بابایی هم خوبیم قندعسلم دیروز بالاخره سونوی حساس قلب رو هم رد کردیم هوراااااااااااا دیروز ساعت 3.30 حاضر شدیم و رفتیم آزمایشگاه اول جواب آزمایش قند و ذخیره آهن و ... که خانم دکتر برام نوشته بود رو گرفتیم و رفتیم سمت مطب یه ساعت تقریبا طول کشید تا خانم دکتر اومدن و من رفتم داخل دل تو دلم نبود که برم و صدای قلبتو بشنوم  خانم دکتر که دستگاه سونو رو روی شکمم حرکت می داد مردم و زنده شدم مامانی تا دکتر گفت قلب کوچولوت منظم میزنه قربون اون قلب کوچیک و مهربونت برم من بعد...
22 دی 1393

عاشقتم...

عـــــــــــــــاشقتم  خـدااااااااااااااااااااااااااااااااای مــــــــــــن   خداوندا... هر آن دم که نبض لحظه ها و دقایق به اذن تو می تپد و مقدر میکنی بر بندگانت تقدیر نیکویت را... به وسعت تک تک ذرات وجودم تو را سپاس می گویم که مقدر نمودی تا آوای دل نشین تپش و نبض قلب کودکم را بشنوم... سبحان الله ... سبحان الله ... سبحان الله ...   ...
22 دی 1393

دل نوشته ی دوم...

سلام فرشته کوچولوی مهربونم خوبی نانازم؟ امروز 1 ماه و 29 روزته خوشگله من ینی الان داری چکار میکنی تو دلم؟ کاش یه دستگاه سونو گرافی داشتم و لحظه به لحظه میدمت کــــــــــــــــــــــــلی دلم برات تنگ شده قربونت برم این یکشنبه که میاد وقت دکتر دارم دل تو دلم نیس که دوباره برم سونو و ببینمت باید با چشمای خودم ببینمت تا دلم آروم بگیره و بفهمم حالت خوبه این سری قراره صدای تالاپ و تولوپ قلب خوشگلتو هم بشنوم مامانم راستی وروجک ناقلای من دیروز کلی فشارم اومده بود پایین ینی رو 8 بود همش تلو تلو میخوردم تو مدرسه همکارم همش شیرینی و شکلات بود که میداد به خوردم ولی تا شب درست شد خداروشکر... جیگر طلای من خوشگل...
17 دی 1393